true

حالِ چشمهایت را بپرس و دستے به سر و روے احساست بڪش؛
رو به روے آیینه بایست و تمام تنهایے ات را محڪم در آغوش بگیر وَ با صداے بلند به خودت بگو ڪه “تو” تنها داراییِ من هستی؛
بگو ڪه با همه ے ڪاستے هاے جسمے و روحے، تو را بے بهانه و عاشقانه دوست دارم؛
براے خودت وقت بگذار، با مهربانے دستت را بگیر و به هواے آزاد ببر، نگذار احساس تنهایے ڪنے، نگذار ابرهاے سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد…
مطمئن باش،
هرگز ڪسے دلسوزتر از تو نسبت به تو پیدا نخواهد شد…!
true
true
true
true