- 30 تیر 1400
- اجتماعی , امنیتی و دفاعی , تاریخ , شهدای ارتش
- کد خبر 21364
- 406 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
true
true
true
true
true
سایز متن /
true

امروز سالگرد شهادت خلبان عباس دوران (۳۰ تیر ۱۳۶۱) است. قهرمانی که دژ پدافندی آسمان بغداد را درهم شکسته و معادلات دنیا را با نمایش دلاوری خود به هم ریخت.
روحش شاد و یادش گرامی

سرلشکر خلبان عباس دوران(زاده ۲۰ مهر ۱۳۲۹ در شیراز – شهادت ۳۰ تیر ۱۳۶۱ در بغداد) از خلبانان جنگنده مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ نیروی هوایی ایران بود که در ماههای آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن عراقی ایفا کرد. خلبان عباس دوران در دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون مرزی موفق داشت. او در عملیات بغداد در خاک عراق شهید شد.
عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز به دنیا آمد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۴۹ به خدمت سربازی رفت.
پس از پایان دوره وظیفه، بهدلیل علاقه به یادگیری فن خلبانی در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران شد و پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلی خلبانی به آمریکا اعزام شد. وی با اخذ نشان و گواهینامه خلبانی از دانشکده خلبانی پایگاه نیروی هوایی کلمبوس به ایران بازگشت و با درجه ستواندومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت شد. همسر وی «نرگس خاتون دلیریفرد» نام داشت. در زمان آخرین پروازش، پسرش امیررضا، یک سال و نیم سن داشت.
با شروع جنگ ایران و عراق، او در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری(که در آغاز جنگ به پایگاه هوایی شهید نوژه نامیده شده بود) مشغول خدمت بود و پس از مدتی، برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد.
دوران در ۷ آذر ۱۳۵۹ و در جریان جنگ ایران و عراق و در طی عملیات مروارید، اسکله الامیه و البکر را غرق کرد. از آنجایی که بخش مهمی از صادرات نفت عراق از طریق این دو سکوی عظیم نفتی واقع در مصب اروندرود عملی میشد، با انهدام این سکوهای نفتی عملاً صادرات نفت عراق از طریق دریا قطع شد. وی همچنین در عملیات فتحالمبین بسیار موفق عمل کرد.
صدام حسین پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد. او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.»
در حالی که تلاشهای دیپلماتیک برای تغییر محل اجلاس عدم تعهد از سوی وزارت خارجه و دولت ایران در جریان بود، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در صدد انجام حملاتی به بغداد برآمد تا عدم امنیت این شهر برای برگزاری اجلاس را ثابت کند. عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر سال ۱۳۶۱ مقارن با ژوئیه ۱۹۸۲ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند. در ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند. یکی از این خلبانان عباس دوران بود. تصمیم بر این میشود که سه فروند فانتوم کاملاً مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حملهور شوند و فانتوم سوم در همانجا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آنها بپیوندد. خلبانان مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آنها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود. هر سه تا مرز پرواز میکنند آنگاه یکی جدا شده و دو فروند دیگر به فرماندهی دوران وارد خاک عراق میشوند. هواپیماها در حدود ۳۰ کیلومتری شهر بغداد با ۳ دیوار آتش در مقابل خود مواجه میشوند. پس از عبور از دیوارهای آتش دشمن چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد میکند. با اصابت این گلولهها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار میافتد ولی او بازهم تصمیم به ادامه عملیات میگیرد؛ بنابراین هواپیماها بهسمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر میدهند و با اینکه پدافند دشمن بسیار قوی است، اما تمام بمبها را روی این پالایشگاه تخلیه میکنند. بعد از تخلیه بمبها به مسیری ادامه میدهند که در واقع این مسیر در نهایت به سالن کنفرانس سران غیرمتعهدها ختم میشده است. در همین زمان عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار میگیرد؛ بهطوری که از دم هواپیما تا محل قرار گرفتن کابین خلبان آتش میگیرد. در این هنگام، منصور کاظمیان، خلبان کابین عقب به درجات و نشانگرها نگاه کرده و متوجه میشود که از کار افتادهاند؛ بنابراین تصمیم به خروج از هواپیما و ایجکت خود و دوران میگیرد؛ ولی قبل از کشیدن دستگیره خروج اضطراری، صندلی ایجت کابین عقب (احتمالاً به دلیل رسیدن آتش به صندلی) عمل کرده و کاظمیان بصورت خودکار به بیرون پرتاب میشود. اما عباس دوران با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای فانتوم (اف۴) صدمهدیدهٔ خود را که در آتش میسوخت، با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبید و مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق شد. این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت.
به این صورت در اواسط ژوئیه ۱۹۸۲ بود که سازمان وحدت آفریقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیرمتعهدها نیست بعد از آنهم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد. پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت. سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۲ فیدل کاسترو طی نامهای رسماً اعلام کرد که اجلاس بعدی در دهلی نو، هفتم مارس ۱۹۸۳ تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو با این تصمیم موافقت کردهاند و بدین ترتیب شکست بزرگ سیاسی برای صدام رقم خورد.
از پیکر وی، بیست سال بعد در سال ۱۳۸۱ تکهای از استخوان پا به ایران بازگشت که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۱ خانواده وی آن را طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری، خانواده و بستگان در شیراز به خاک سپردند.
همچنین بر اساس داستان آخرین روزهای زندگی و واپسین مأموریت دوران، دو فیلم سینمایی با نامهای عبور از خط سرخ (سال ۱۳۷۴) و خلبان (سال ۱۳۷۶) به کارگردانی جمال شورجه ساخته شدهاست و البته برای بزرگداشت یاد وی، بزرگراهی در شرق تهران به نام وی نامگذاری شده است.
رمان «بال آتش، بال خون» نوشته مصطفی جمشیدی و «بمبی در کابین» نوشته سید حکمت قاضی میرسعید با مروری بر زندگی شهید عباس دوران منتشر شده است.
در قسمتی از کتاب «آتش، بال خون» عنوان شده است: آفتاب در پشت سر بود و صدای آشنای فارسی و بعد انگلیسی مأمور برج مراقبت که رمزها را اعلام میکرد. درجه بنزین رو به اتمام بود و جای خالی بمبها روی نشانگر که علائم تخلیه و سبکباری جنگنده را اعلام میکرد و خستگی شانهها و حتی پاهای پلاتیندار که در اضطراب بالا و پایین شدن فشار داخل اتاقک، درد میکردند؛ اما هر چه که بود، دیگر ناامیدی نبود؛ فَرحِ بعد از یک عملیات خوب بود؛ حتی درد شانه تسکین پیدا میکرد و دردِ پاهای یک عمر ناخسته از تلاش و کار … مکالمه بین او و برج انجام شد؛ حتی صدای تکبیر افراد داخل برج را شنید و بعد، سکوت چند ثانیهای تا چند متری زمین بر او نشست. پاهای جنگنده همچون پاهای او نبودند؛ شاید حتی خسته هم نبودند؛ پس سوزِ موتور را خاموش و زیر پا را نگاه کرد. مار سیاه آسفالتِ باند، تا آن ته تهها ادامه داشت؛ جایی که دیگر بیابان محض و بی رحم غفلت بود؛ جایی در امتداد درندشتِ صحاری… دکمههای مربوط به فرود را زد و از سر تفنن، نگاهی به پایین کرد تا نیمه اولیه هاشور خورد ه باند و دکلهای چراغ راهنماها را طی کرد و پای جنگنده را سرانجام روی آسفالت نشاند. چتر عقب را زد و جنگنده تا دو کیلومتری، با سرعت به جلو کشیده شد. خدایا چه میدید؟ چرا پیش از این ندیده بود؟ زنی با چادر سفید چادر نماز یعنی در حاشیه خاکی باند، با بچهای در بغل ایستاده بود. با خودش فکر کرد چه چهره دلنشینی. زنی با بچهای در بغل؛ اما او که بچه نداشت؛ زن نداشت؛ اگر داشت، چهل روز خدا، خبری از او میگرفت. در آن وادیها و شهرهایی که از او دور بودند و دیگر حتی چهرهای از آنها نیز نزد او نبود. دقت کرد. نه، اشتباه نمیکرد. زنی بود با چهرهای سفید در چادری با نقشهای گلِ سوسن ریز … یعنی اشتباه نمیکرد؟ اگر اشتباه میکرد، چگونه میتوانست از آن فاصله، آن ریزترین اجزای صورت زن و حتی طرح چادرش را ببیند؟ یک لحظه به صرافت افتاد که از برج مراقبت بپرسد. باد چادر زن را به بازی گرفته بود. خدایا! آیا حقیقت داشت؟ یعنی زن او بود؟ نرگس!
در قسمتی از کتاب «بمبی در کابین عنوان شده است: نقشه بزرگ دیواری با مقیاس یک میلیونیم را چندین بار بررسی میکند. او میداند فاصله دو نقطه بر روی نقشه به اندازه فاصله افقی همان دونقطه بر روی زمین است و اطمینان دارد که نقشه به نسبت واقعی آن یک میلیون برابر کوچکتر شده است. در چشم به هم زدنی مسیر انجام مأموریت را از مبدأ تا مقصد با نوک قلم میپیماید. دیدگانش فضا و زمان را میشکافد و موانع واستحکامات دشمن را بدون هیچ مانعی پشت سر میگذارد و در اندک زمانی به هدف میرسد. او با نقشههای تاکتیکی هوایی کاملاً آشناست و خوب میداند این گونه نقشهها مخصوص کارکنان پروازی است و برای اندازه گیری مسافت، کافی است که طول دو نقطه مورد نظر بر روی نقشه را با وسایل اندازه گیری معین نمایند و با مقیاس قرار دادن نقشۀ بزرگ، به مقدار واقعی آن دونقطه پی ببرد. مثلاً اگر فاصله دو شاخصۀ بزرگ مانند دوکوه در نقشه اگر ۳۰ سانتی متر باشد در نقشه فوق مقدار واقعی آن بر روی زمین ۳۰۰ کیلومتر است. به این ترتیب او بر روی نقشه، تمامی شاخصههای پروازی همچون کوههای مرتفع، درههای عمیق، پستی و بلندی و ناهمواریهای آن رایک یک علامت گذاری و فاصلۀ نقاط مهم را با وسایل اندازهگیری همچون پرگار، گونیا و نقاله محاسبه و ارزیابی میکند وبا مقیاس نقشه بزرگ دیواری تطبیق میدهد. چندین بار با نوک قلم از فراز نقشه، نقاط حساس و حیاتی بغداد، همچون پایگاه هوایی الرشید، ایستگاه ماهواره مخابراتی بعقوبه، مجلس الوطنی، کاخ صدام و پادگانهای ستاد ارتش، ساختمان حزب بعث، وزارت جنگ، و کارخانه اسلحه ومهمات سازی شهر بغداد و محل اجلاس سران که قرار است غیرمتعهدها درآن گرد هم آیند را از نظر میگذراند و چگونگی عبور از فراز آن را بررسی و تجزیه و تحلیل میکند.
true
true
true
true